سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شعر و داستانهای عاشقانه
  •   فنجان معشوق
  • نشستم
    تا آنجا که نیامدی
    خود را مهمان یک فنجان قهوه کردم
    صبر دیرش شد
    رفت
    اما هنوزم منتظرت بودم
    قهوه هم چه میزبان کم طاقتی ست
    او هم رفت
    ساعت هم دیرش شد
    تند و تند دور خودش می چرخید
    اما هنوزم منتظرت بودم
    نگرانی اومد
    دلم سراغ بی قراری رو گرفت
    فنجان قهوه باز هم آمد
    و دلم خواست که باز هم بنشینم منتظر
    این بار
    گفتگو با فنجان قهوه بیشتر طول کشید
    اما باز هم نیامدی
    او رفت
    و من هنوزم منتظرت هستم
    شاید فنجانی قهوه
    دوباره تنهایی ام را پر کند
    اما جای لبخند تو را
    چه چیزی می تواند پر کند؟
    منتظرم، دیر نکنی
    برای هدیه همان لبخند کافی ست




  • نویسنده: پوریا(شنبه 87/6/9 ساعت 3:47 عصر)

  • نظرات دیگران ( )


  •   لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • آموزش استفاده از گیفت کارت آیتونز
    انواع آموزش های لازم برای اپل
    آموزش ساخت اکانت ایکس باکس
    آموزش استفاده از پلی استیشن
    آموزش ساخت حساب گوگل پلی
    فروشگاه TOKAKEY.COM
    قسمت اول داستان ذهن
    ولنتاین بدون مسیح.............
    منتظران مهدی
    فنجان معشوق
    انتظار
    عشق نفرین شده
    انتظار
    دل شکسته
  •    RSS 

  •   خانه

  •   شناسنامه

  •   پست الکترونیک

  •  پارسی بلاگ



  • کل بازدید : 31177
    بازدید امروز : 2
    بازدید دیروز : 1
  •   درباره من

  • شعر و داستانهای عاشقانه
    پوریا

  •   لوگوی وبلاگ من

  • شعر و داستانهای عاشقانه

  •   اشتراک در خبرنامه
  •  


  •  لینک دوستان من

  • اشعار و داستانهای عاشقانه

  •  لوگوی دوستان من





  •   اوقات شرعی
  • اوقات شرعی


  •   وضعیت من در یاهو

  • یــــاهـو